[ علی بحرینی - روزنامهنگار ]
موسیقی حالا به مرتبه ای رسیده که حتی بدون انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت هم خبرساز باشد... در طول یک هفته اخیر گفتنی ها کم نبود و موسیقی همچنان میان خبرهای کتبی و شفاهی جایگاه ویژه ای داشت... با فرارسیدن آخرین روزهای ماه مبارک رمضان نیز آرام آرام برای شنیدن آلبوم های جدید آماده می شویم. تنور کنسرت ها هم به زودی داغ خواهد شد. کنسرت هایی که به جای امضای مدیر دفتر موسیقی، امضای سرپرست دفتر موسیقی پای برگه مجوز آنها ثبت خواهد شد.
-
برای "سنتوری" بدل نیاورید!
چه کسی خواننده "سنتوری2" یا به عبارت رسمی تر "سنتوری مرد پاییزی" خواهد بود؟ در جواب به این سوال شایعه های مختلفی شنیده می شود. شایعه هایی که گاهی شگفت انگیز هستند، مثلاً خبر همکاری همایون شجریان با این پروژه!
اما یکی از شایعه های قابل باور مربوط می شود به جذب خواننده ای که در حال و هوای خواننده "سنتوری1" می خواند و در واقع "بَدَل" او محسوب می شود. این خبر می تواند تلخ ترین خبر برای فیلم کارگردانی باشد که ساخته هایش _بدون در نظر گرفتن قدرت یا ضعف های سینمایی_ همواره ارجینال بوده اند. داریوش مهرجویی با ارتکاب چنین اشتباهی می تواند از همین حالا که هنوز ساخت "سنتوری مرد پاییزی" آغاز نشده این فیلم را به اثری "دوست نداشتنی" و جعلی تبدیل کند. امیدوارم این خبر هم مثل اکثریت قریب به یقین شایعه ها دروغ باشد.
-
شهیار قنبری و توهین هایی که انجام نشد!
مصاحبه جنجالی شهیار قنبری با "موسیقی ما" که منتشر شد آماده شدیم برای واکنش های شدید و توهین آمیز ترانه سراهای داخلی و هوادارانشان به گفته های او! اما حرف های شهیار با کمترین واکنش منفی مواجه شد! اغلب ترانه سراهای داخلی تصمیم گرفتند عکس العملی به گفته های او نشان ندهند ... حالا تصور کنید اگر یک خواننده سرشناس آن سوی آب، علیه خواننده های داخلی مشابه همین حرف ها را می زد چه ولوله ای به پا می شد! بر اساس این فرضیه، احتمالاً کمپین بزرگی علیه آن خواننده راه می افتاد و البته بعضی خواننده های داخلی سعی می کردند بدون اتخاذ موضع رسمی، عملیات تحقیر و توهین به خواننده موردنظر را با خط دادن به طرفداران افراطی خود مدیریت کنند! خوشحالم که شهیار قنبری ترانه سراست و طرف حسابش ترانه سرایان داخلی هستند که مبنای فعالیتشان "تفکر" و احترام به بزرگترهاست.
-
چه کسی "حسی ها" را سیاسی کرد؟
تولید قطعاتی که محتوای سیاسی دارند، گرچه خارج از جریان اصلی موسیقی پاپ شکل می گیرد اما به لطف حمایت های صدا و سیما و پخش های مکرر در ساعات مناسب آنهم بعضاً با ساخت کلیپ های خوش رنگ و لعاب مورد توجه قرار گرفته اند. کارشناسی این قطعات، ثابت می کند که انتخاب خواننده برای چنین آثاری بدون کوچکترین شناختی از مختصات موسیقی صورت گرفته است. وقتی خواننده هایی مثل شهاب رمضان، نیما علامه و... که با صدای احساسی و اجرای قطعات حسی میان مردم مطرح شده اند، ناگهان بخواهند اشعار سیاسی را با کلماتی غیرمتعارف اجرا کنند، نتیجه تحت هیچ شرایطی درخشان نخواهد بود! شنیدن بعضی حرف ها، بیانیه ها و پیام ها از زبان برخی افراد "باورپذیر" نیست! البته شاید خواننده هایی که برای اجرای چنین قطعاتی مناسب تر به نظر می رسیدند، به پیشنهاددهندگان جواب "منفی" دادند و با توجه به اراده ای که برای تولید چنین قطعاتی وجود داشت، قرعه فال به خواننده هایی که صدایشان به جای صلابت، احساس دارد اصابت کرد!
-
بازگشت سرمایه ای به نام مهدی مقدم
شاید در عصر بی حافظه گی نیاز باشد اتفاقاتی که در ذهنمان مانده است را با صدای بلند فریاد بزنیم تا بعضی رخدادها "یادآوری" شوند. می خواهم از اوایل دهه هشتاد بگویم و از مهدی مقدم که در میان خواننده های همنسل خود، مهم و محبوب بود. خواننده ای که صدایش هم "احساس" داشت و هم "شیطنت" و به سهم خودش سعی کرد مُدل های جدیدی از خواندن را تجربه کند. خواننده ای که برابر دوربین "منفعل" نبود و متناسب با ویژگی های آهنگ و کلیپ هایش به معنی واقعی "بازیگری" می کرد... مهدی در آن سالها چند اجرای محدود صحنه ای هم داشت که من بیننده یکی از آنها بودم. پاهایش روی استیج "محکم" بود و می شد حدس زد که سابقه رفتن روی صحنه را دارد (خودش می گفت بازی در چند نمایش از تئاترهای اجتماعی را تجربه کرده) به همین علت ارتباطش با تماشاگران فوق العاده گرم و حرفه ای بود... بعد از آن دوران موفق، سریال اشتباهات مقدم آغاز شد. اشتباهاتی که او را از جایی که جایگاهش بود، به بیرون پَرت کرد. شاید خیلی خواننده های دیگر با این همه اشتباه جان سالم به در نمی بردند و هیچ شانسی برای بازگشت به سطح اول پیدا نمی کردند اما مهدی دوباره بازگشته و می خواهد یکبار دیگر بدرخشد. من به توانایی هایش اعتقاد و اعتماد دارم.
دیدگاهها
خیلی خوب اشاره کردن به سیاسی خوندن خواننده ها. به نظر من این کار وجهه ی خواننده رو هم پیش طرفدارای خودش و هم پیش بقیه مخاطبان پایین میاره و به هر قیمتی نباید هر کاری رو اجرا کرد.
آقای بحرینی عزیز بخش مهمی از حرف های آقای قنبری شامل حال شما و ترانه سراهایی ( به قول خودتان ترانه سرا البته ، و به عقیده نگارنده این متن ، ردیف کن قافیه ! ) می شد که وضعیت ترانه ام روز کشور را به شدت نزول داده اید و این خیانتی بزرگی است که شما در حق ادبیات و موسیقی این کشور می کنید که سخیف ترین ترانه ها را می نویسید و تحویل خواننده هایی که هیچ شناختی از ادبیات و ترانه ندارند و فقط می خواهند بخوانند و از طرف کامنت نویسانشان نه هوادرانشان مثل همیشه جیغ و هورا تحویل بگیرند ! به خدا پول آن قدر ها هم ارزش ندارد که بشینیم زور بزنیم و به اصلاح خودمان ترانه بنویسم و وقتی ازمان انتقادی می شود خود را پشت ژورنالیست بودنمان قایم کنیم و بگوییم که کار اصلی ما که ترانه سرایی نیست ما ژورنالیستیم و ادعایی در ترانه نویسی نداریم ، کاش ما ها به جای ناخنک زدن به هر حرفه ای مثلن همان روزنامه نویس موفق خود باشیم تا یک ترانه نویس کاملن ضعیف ! شما فکر نکنید که این کارها فقط ام روز مثل یک روزنامه کار برد دارند یک بار خوانده می شوند و یک بار گوش داده می شوند و دیگر تمام ! این بیش ترین زیان را برای خودتان دارد که یک ٰرزومه خیلی ضعیف برای خودتان می سازید و هم به ادبیات و موسیقی در این برهه که بدترین برهه هنر در کل دوران هنر در ایران است و رو به انزوال می رود خیانت می کنید ، اگر کاری را به درستی نمی توانیم انجام دهیم حداقل سنگی نزنیم و زخمی تر از اینی که هست نکنیمش !
با احترام به جناب بحرینی
اولا سوژه فلسطین(سوژه کار شهاب) سیاسی احساسیه و سیاسی مطلق نیست.حتی جنبه احساسی اون به مراتب پررنگ تر از جنبه سیاسیشه چون در رابطه با مظلومیت انسان هاست.
دوما یه کار میتونه هم سیاسی باشه و هم احساسی یا به قول شما حسی و ایندو منافاتی با هم ندارن.
ثالثا این دسته بندی ها تنها باعث محدود شدن فضای کارها و تکرار بیشتر میشه و باید اجازه داد خواننده همه زمینه ها رو تجربه کنه حتی سیاسی.
بهتره فیگور های روشنفکری رو کنار بذاریم .کار سیاسی رو بد ندونیم و به کسی برچسب سیاسی نزنیم.
رابعا دم شهاب و سایر کسایی که از این دست کارها خوندن گرم چرا که نشون دادن شجاعتشو دارن و ماست نیستن!!!
تایید کن ملت روشن شن.ممنون
آقای بحرینی انقدر تند نرید!!
حالا که همه چیز درهمه لطفا شما پوپولیسم رو بیش از این رواج ندید به قدر کافی عوام زده هستیم در این روزگار خصوصا موسیقی پاپ بی هویت این چند سال اخیرمون!!!
شما در دل میدونید مهرجویی بودن در سینمای ایران به چه معناست خواهشا دیگه به خاطر یک کار پاپ میانمایه شان فرهنگی و کاری استاد رو خدشه دار نکنید هر چند که اساسا و اصولا!در میان عموم مردم ایران و خصوصا سینمایی ها و سینما دوستان جدی اصلا این اظهار فضلها و توهینهای طرفدارای جناب چاوشی به استاد مهرجویی اصلا شنیده نمیشه و اگر به گوششون هم برسه جز مقداری پرتو پلا گویی براشون چیزی نیست!!
از احترامتون به شهیار قنبری کبیر هم سپاس که اگر اینچنین نمیگفتید دیگه جای سخنی نبود...
سلام استاد؛
یادداشت شما رو توو این شماره موسیقی ما خوندم و رفتم توو دنیای محک و اتفاق نو؛
من هم مثل شما امیدوارم که مهرجویی بزرگترین اشتباه زندگیشو انجام نده و با آوردن خواننده ی تقلیدی به فیلمش، وجهه ی خودشو به اندازه ی فیلمسازای پاپ کورنی پایین نیاره؛
راجع ب اون گفتگویی که شهیار قنبری انجام داد، من تا حدود زیادی حق رو به شهیار میدم. خب مسلما" ایشون در حیطه ی ترانه سرایی دست نیافتنی هستن و نمیشه هیچکدوم از همکارای داخلی رو حتی در سطح ایشون دونست؛ چهار دهه حضور در این حیطه که با تجارب و مطالعه و قدرت استدلال ایشون در هنگام پردازش کلمه به کلمه ی ترانه هاش به دست اومده این حق رو براشون در نظر گرفته؛
البته که ترانه سرایان داخلی برام قابل احترامن و باید قبول داشت هنوز راه طولانی برای رسیدن به اوج رو در پیش رو دارن.
و اما مورد آخر؛ یه دست مریزاد به شما باید گفت بابت قوه ی استعدادیابی قوی شما؛
کما اینکه 10سال پیش ب خوبی رووی مهدی مقدم، هومن سزاوار و بابک جهانبخش مانور دادید.
کاش تاوان اشتباهات سزاوار و مقدم، سکوت اجباری نبود....
بله از نظر محتوا هم محسن یگانه اگه بهتر از چاووشی نباشه بدتر هم نیست
افزودن یک دیدگاه جدید