[ علی بحرینی - روزنامهنگار ]
نگرانی عمومی برای حال جسمی فریبرز لاچینی که خدارا شکر از حادثهای وحشتناک جان سالم به در برد... استقبال از کنسرت شهرداد روحانی... تشویق بیامان روزبه بمانی در کنسرت مهدی یراحی که تماشاگران بیشتر از هر سوپراستاری برایش دست زدند و هورا کشیدند... تمام این اتفاقات و بسیاری اتفاقات دیگر به خوبی نشان میدهد که مردم این روزها جایگاه کسانی که «خواننده» نیستند و شهرت خوانندگی را ندارند اما در موسیقی، موثر و مفید بودهاند را بهتر از گذشته شناسایی کردهاند. ستاره شدن در شغلی جز خوانندگی البته همچنان سخت است و به نیرویی ویژه احتیاج دارد اما همین اندازه پیشرفت در فهم عمومی جامعه، بسیار خوشحال کننده است. خصوصاً از آن جهت که مدیریت فرهنگی هرگز در این زمینه «فرهنگسازی» خاصی را ایجاد نکرده و همواره ترجیح داده «خوانندهها» که عموماً نسبت به ترانه سرایان و آهنگسازها، انسانهای کنترل پذیرتری هستند، در بالاترین سطح از توجه قرار داشته باشند و بیشتر به چشم بیایند!
-
شصت سالگی آقای مشکاتیان
پرویز مشکاتیان یکی از ستارههای آسمان آهنگسازی بود که به معنای واقعی کلمه عاقبت به خیر شد. در فضایی که «خواننده سالاری» حرف اول را میزند، مشکاتیان از قله محبوبیت بالا رفت و جای خوشحالی دارد که هنوز هم اسمش سر زبان هاست. قرار است هفته بزرگداشت او شهریور ماه امسال همزمان با شصتمین سالروز تولدش برپا شود. امیدوارم همدورههایش در برجسته شدن این هفته نقش اساسی را ایفا کنند و یادشان نرود که مشکاتیان برای موسیقی ایران چه جایگاهی دست و پا کرد...
هفته بزرگداشت مشکاتیان در فرهنگسرای نیاوران برگزار میشود. این فرهنگسرا جزو معدود اماکنی است که در آن دغدغههای فرهنگی حرف اول و آخر را میزند. عباس سجادی مدیر این فرهنگسرا که در هر لباسی، ماهیت فرهنگی خودش را فراموش نکرده، عاشق هنر و موسیقی است و حالا به هنرمندان موسیقی و تئاتر و اهل ادبیات «پناه» میدهد تا تواناییهایشان را ابراز کنند و حرفهایشان را بزنند. دولتها، شهرداریها و مدیران فرهنگی میآیند و میروند اما آدمهایی مثل سجادی در حافظه فرهنگ و هنر این سرزمین میمانند. خوشحالم که او همواره از سیاست زدگی پرهیز کرده است.
-
گزارش مسخره برای ما بینندگان عزیز!
پخش گزارشهای کنسرت و یا تمرینات کنسرت از تلویزیون همچنان به مضحکترین شکل ممکن ادامه دارد! برای آنکه مبادا با نمایش ساز یا سازهایی، اتفاق خاصی بیفتد، دوربین به زشتترین شکل ممکن و بدون بهره گیری از هیچ عنصر زیباشناسانهای در محدوده گلوی خواننده «زوم» میکند و خروجی تصویر، یک کلوزآپ مسخره است که مشابهش را در هیچ گونهای از برنامه سازی نمیتوان پیدا کرد!
حالا بماند که با این همه محدودیت چه اصراری به پخش گزارشهایی از این دست وجود دارد؟! و چرا مجری محترم پیش از نمایش این تصاویر حقارت بار، آن همه آب و تاب میدهد که همکارانش برای ما بینندگان عزیز یک گزارش اختصاصی آماده کردهاند!
-
برگ برنده شهرام شکوهی
آلبومهای شهرام شکوهی را فقط با خودشان میتوان مقایسه کرد. چه دوستش داشته باشیم و چه از کارهایش بدمان بیاید نمیتوانیم استایل منحصر به فرد او را نادیده بگیریم. نمیتوانیم اعتراف نکنیم که او با استایلش حرف تازهای زد و به عبارت بهتر جور دیگری حرف زد. امروز سومین آلبوم شکوهی (تا نفس هست) منتشر شد. آلبومی پُر و پیمان که برای قضاوت دقیق در موردش باید چند روز دیگر اظهار نظر کرد اما همین امروز یک نکته را نباید نادیده گرفت و آنهم تاثیر امیرحسین کاشانیان روی شکل گیری شخصیت موسیقایی شهرام شکوهی است. قطعاً ایدههای شکوهی بدون در اختیار گرفتن کاشانیان یا موزیسینی مثل او با چالش مواجه میشد. کاشانیان در طول سالهای اخیر برگ برنده شکوهی به حساب آمده و با حرفهایگری تمام، خودش را برای او حفظ کرده است. در رنگ آمیزی آلبومهای شکوهی، نقش کاشانیان را میتوان به خوبی احساس کرد و البته جایگاه او در کنسرتهای این خواننده را نیز نمیتوان فراموش کرد.
-
آنچه مجوز میگیرد، آنچه منتشر میشود
فکر میکنم کمتر از شش ماه پس از آغاز زندگی موسیقی پاپ در وزارت ارشاد بود که با عبارت جذابی به نام «نسخه ارشادی» آشنا شدیم! «نسخه ارشادی» یعنی نسخهای از یک آلبوم که بدون حرارت خاصی در موسیقی و همین طور لَوَندیهای یک هنرمند در اختیار کارشناسان دفتر موسیقی ارشاد قرار میگیرد تا آنها دربارهاش نظر بدند و مجوزهای مربوطه صادر شود... مجوز که صادر شود تازه نوبت میرسد به اتفاقهای خاص و همه چیز از شکل خُشک و رسمی خارج میشود! ناگهان صدای تنظیم از یک زمزمه بیبو و بیخاصیت به فریادی پر از هیجان تغییر ماهیت میدهد. ویولن جان میگیرد و غوغا میکند! در سالهای اول همخوانهای زن که برای نسخههای ارشادی، موجوداتی منزوی بودند پس از صدور مجوز آنچنان اعلام حاکمیت میکردند که نگو و نپرس! و صدالبته خوانندگان آلبومها نیز باردیگر به استودیو میرود و تمام احساس خود را برای جذب مخاطب، با یک وکال جدید بروز میدهد! به همین دلیل وقتی آلبوم منتشر میشود و آنرا با نسخه ارشادی که اساساً مجوز اثر بر پایه آن صادر شده مقایسه میکنیم، به نتایج بامزهای میرسیم و میگوییم: «اینکه اصلاً اون نیست»!
آنچه باعث شد این مطلب را بنویسم، نه زیر سوال بردن این هنرمندان و نه تایید کارشناسیهای ارشاد و تبرئه کردن آنها! فقط میخواستم به این نکته برسم که بسیاری از خوانندههای جوان، از ترس اینکه مبادا برای فعالیت در موسیقی با مشکل مواجه شوند، اصلاحیههای وزارت ارشاد را مو به مو رعایت میکنند و آلبومشان بدون حتی یک تخلف منتشر میشود. احساس میکنم پیچاندن قانون توسط هنرمندان سرشناس درحقیقت ظلم آشکاری است به خوانندههای جوان و بیپشت و پناه.
دیدگاهها
اول اینکه: آرزوی سلامت برای استاد لاچینی و همچنین آرزوی شادی روح استاد مشکاتیان داریم.
دوم اینکه از دهه های پیش نیز هنرمندان و شاعرانی که خود "آرتیست" بودند، کم نداریم و اینکه در این برهه از زمان ، اینکه یک آهنگساز، نوازنده و یا ترانه سرا به واسطه ی هنرنمایی خود به چنین جایی برسد، بسیار در خور تقدیر است؛
دوم اینکه: شهرام شکوهی خواننده ی "صرفا" پاپ" نیست که بخواهیم آثارش را در قالب موسیقی پاپ بسنجیم؛ بر این اساس اگر بخواهم به آلبوم شهرام شکوهی نمره ای بدهم ، چون خواننده ی دیگری در این سبک در ایران وجود ندارد بنابراین تنها میتوان آثارش را با خودش مقایسه کرد و راجع به آن نظر داد.
هرچند که این آلبوم از نظر من نمره ی قبولی می گیرد.
سوم اینکه ای کاش ارشاد یا کلا" وجود نداشت، یا اگر وجود داشت با چنین مخشصات و قواعد که قابلیت فحش خوردن بالایی از طرف موزیسین های داخل و خارج از کشور دارد مواجه نبود!!!!
آقای بحرینی چطور آلبوم شکوهی رو فقط باید با خودش مقایسه کرد؟! کسی که مدل خوندنش و ملودی هاش کاملا اسپانیولیه! اما آلبوم بنیامین و که بنیامین تنها سر دمدار این سبکه رو همون روز اول زیر سوال میبرین؟! نمیگین به زمان نیاز داره؟! بنیامین تغییر سبک داده و نیاز داره به زمان برای جا افتادنش! نه آلبوم شهرام شکوهی که درسته قشنگ بود اما کاملا تو مسیر همون آلبوم هاشه!!و اتفاق جدیدی نبود!!!
آها ببخشید شاید بخاطر اینکه تو آلبوم آقای شکوهی چند تا ترانه داشتین!!
وقتی کارشناس ها اینطوری سلیقه ای نظر میدن دیگه از مردم چه انتظاریه؟!!؟!؟
تبریک میگم به شهرام شکوهی اما آلبومش خیلی فضای جدید و عجیبی نداشت که نیاز به زمان واسه درکش لازم باشه آقای بحرینی! لطفا و خواهشا به عنوان یه کارشناس بی طرفانه تر نظر بدین!!
به امید روزی که ...
چی بگم والا
در ستایش شهرام شکوهی ...
*** عکسای آقای لاچینی خدا رو شکر نشون میداد که خطر بزرگی برطرف شد و امید که هر چه زودتر دوباره به جایگاه کاری خودشون برگردن
****کاش تلویزیون به این مناسبت کوتاه بیاد و یه ساز نوازی از ایشون رو نشون بده ... کاش نسل های بعد هم با این مشاهیر آشنا بشن و این آهنگها جای خیلی نغمه های خارجی مشابه رو بگیره
*** کنسرت با تصویر کاملا محو و عکس گونه ندیده بودم که چند روز پیش در یکی از شبکه های سیمای میلی دیدم ، هیچی رسما نشون نداد جز یه نجوای محو ... خیلی جالب بود واقعا :)
*** بسیار این آلبوم رو دوست داشتم و مطمئنم جزء آثاری که شنیده خواهد شد و حالا حالاها در دستگاههای پخش موسیقی موندگار خواهد شد و به گنجینه خاطرات به این زودی ها نخواهد پیوست ... توجه کردن به متنی که شنونده میشنوه یه احترام بزرگی که این آلبوم برای مخاطبش گذاشته که متاسفانه این روزها بهش گاهی توجه نمیشه و فکر میکنن با دوبس دوبس الکی و صرفا قوی کردن آهنگ میشه نجوا گونه صدای خواننده رو آهنگ گذاشت
یعنی خواننده داره میگه چرا رفتی و من دیگه برام مهم نیست که رفتی اما آهنگ شنونده رو ترغیب به بشکن زدن میکنه گاهی و این خیلی آثار رو خنده دار میکنه
اینکه سبک تقریبا شاد فلامینگو رو طوری مدیریت کنی که تو آثار کمتر شاد این حس به شنونده نده خیلی هنر میخواد
به امید سلامتی برای همه هنرمندان و مردم آرزوی آرامش برای روح درگذشتگان , امیدوارم همه هنرمندان , چه ناشناس و چه سرشناس بتونن اونطوری که باید و شاید و شایسته هنرشونه فعالیت کنند و خودشونو نشون بدن. در مورد آلبوم شهرام شکوهی باهاتون موافقم و میدونم که با وجود اینکه همکارش بودین اما منصفانه و بیطرف نظر میدین و هر جا که لازم باشه تعریف میکنین و هر جا که لازم باشه انتقاد. ممنون از مطالب همیشه خوبتون
افزودن یک دیدگاه جدید